به عنوان یک کولهپشتیگرد تنها، هنوز در بعضی از زمینههای سفر تجربه کافی ندارم. خوشبختانه در جامعهمون افراد خبرهای هستند که میتونند تجربیات سفر خودشون رو با ما به اشتراک بذارند! اخیراً یک روند رو به رشد بین بومرها به وجود اومده که میرن مرخصیهای بلندمدت میگیرند، زودتر از کار بازنشسته میشن و ماشینون میخرند و وقتی بچهها خانه رو ترک میکنند، میگن «بیخیال! بزن بریم!»
هر روز بیشتر و بیشتر ایمیلهایی از بومرها دریافت میکنم که دنبال مشاوره هستند! این یک روند فوقالعاده است. بنابراین امروز میخواستم یک مصاحبه با استر و پیتر، یک زوج از کانادا که در حال سفر یکساله دور دنیا هستند، به اشتراک بذارم. اونها نصیحتهایی در مورد مسائل سلامتی، بودجهبندی و خیلی چیزهای دیگه دارن!
نومادیک مت: سلام استر! ممنون که وقت گذاشتی و این مصاحبه رو انجام دادی. خودت رو معرفی کن!
استر: من یک مدیر مدرسه ابتدایی هستم که برای یک سال مرخصی بدون حقوق گرفتم. چند سال پیش دوباره ازدواج کردم و همسرم پیتر، شریک سفر من است. تولد ۵۲ سالگیام رو در هرمهای جیزا جشن گرفتم و پیتر تولد ۵۸ سالگیش رو در یک نمایش تنوع در بانکوک گذروند. ما خانهمون رو در نورت دلتا (یکی از حومههای ونکوور) میدونیم.
چطور به سفر علاقهمند شدی؟
فکر میکنم این علاقه به سفر به مرور زمان شکل گرفت. وقتی بچه بودم، پدر و مادرم یک میز برای من خریدند که رویش نقشهای از جهان بود. من همیشه به اون نگاه میکردم و به همه جاهای شگفتانگیزی که میشه دید و تجربه کرد، فکر میکردم.
در دوران دانشگاه زبانها رو در فرایبورگ، آلمان و بوردو، فرانسه مطالعه کردم. در اون دو سال سفرهایی در اروپا داشتم و فکر میکنم این زمان بود که واقعاً به سفر علاقهمند شدم. هنوز هم از اون علاقهمندی به سفر خارج نشدم!
کجاها سفر کردی؟
قبل از این سفر دور دنیا، من در اروپا، مکزیک، هاوایی، کوبا، چین و کانادا سفر کرده بودم. از آگوست ۲۰۱۶، من و همسرم به هلند، روسیه، استونی، لتونی، لیتوانی، لهستان، جمهوری چک، اتریش، یونان، ترکیه، مصر، سریلانکا، هند و نپال سفر کردیم و در حال حاضر در تایلند هستیم.
هنوز سه یا چهار ماه سفر پیشرو داریم و برنامه فعلی اینه که آسیای جنوبشرقی رو کشف کنیم، ولی برای مکانهای دیگه هم آمادهایم. جالب اینجاست که در حین سفر، فهرست مکانهای مورد علاقهامون برای بازدید همچنان در حال طولانیتر شدن است!
بزرگترین درسی که تا حالا گرفتی چی بوده؟
بزرگترین درسی که گرفتم اینه که جهان هم کوچیکه و هم بزرگ. منظورم اینه که جهان برای کشف کردن کوچیکه، ولی در عین حال پر از همه چیزیه که برای زندگی و بقا نیاز داریم. اگر سیاستها و مرزها رو کنار بذاریم و فقط تمرکز کنیم روی اینکه چطور میشه ثروتهای این جهان رو به درستی تقسیم کرد، من واقعاً باور دارم که برای همه، چیزی بیشتر از کافی وجود داره.
نکته اول و اصلی برای سفرکنندگان جدید چیه؟
برنامهریزی، برنامهریزی و باز هم برنامهریزی! این نه تنها ضروریه بلکه هیجانانگیز هم هست! بعدش باید آماده باشی که برنامههای دقیقت رو به خاطر فرصتهای پیشبینینشده رها کنی. توی این سفر تصمیم گرفتیم که بخشی از شرق اروپا رو کنار بذاریم و به عنوان خدمه در یک قایق بادبانی در جزایر دودکانس در یونان خدمت کنیم، و برای این که به نیل سفر کنیم، بودجهمون رو برای یک داهبیا (قایق مسافربری) خرج کردیم. هیچکدوم از این تصمیمها رو پشیمون نیستیم.
یک نکته دیگه اینه که سفرهاتون رو مستند کنید. من معمولاً اهل نوشتن نیستم، اما در سفر این کار رو میکنم و الان خیلی خوبه که بهش برگردم. ما هم از طریق وبلاگ و شبکههای اجتماعی سفرهامون رو به اشتراک میذاریم. من مطمئنم که نسخههای دیجیتال و چاپی اینها بعداً به یادگاریهای گرانبهایی تبدیل میشه.
چطور با بودجه کم سفر میکنید؟
ما از سه منبع مالی استفاده میکنیم: حقوق من، حقوق بازنشستگی پیتر و پساندازهایمون برای سفر، و درآمد اجاره خانهمون. خوشبختانه همه این منابع درآمدی به صورت ماهانه وارد میشن و این باعث میشه راحتتر بودجهبندی کنیم. همچنین پساندازهایی داریم که اگر لازم بشه، ازشون استفاده میکنیم، اما تا حالا نیازی به استفاده از اونها نداشتیم.
این رو هم بگم که خوشبختانه وقتی به اتریش سفر کردیم، چند وقتی رو با بستگانم گذروندیم و همچنین با خیلی از میزبانهای Couchsurfing وقت گذروندیم. نمیخواهم اینها رو در دسته «پسانداز» بذارم چون نه تنها برای صرفهجویی در هزینههاست، بلکه تجربهای خیلی غنیست.
نکات بودجهبندی دیگهای برای سفرکنندگان داری؟
هر ریالی که خرج میکنیم رو دنبال کنید. پیتر از اپلیکیشن برای پیگیری استفاده میکنه، من هم سعی میکنم یک جمع کلی توی ذهنم داشته باشم، هرچند که خیلی وقتها اشتباه میکنم و از بعضی هزینهها غافل میشم. بعضی روزها بیشتر از ۱۵۰ دلار کانادا برای هر دو نفرمون خرج میکنیم، ولی میدونیم که باید توی روزهای دیگه جبرانش کنیم.
پیتر مشکلات سلامتی داره. چطور این موضوع رو در طول سفر مدیریت میکنید؟
وقتی پیتر دو سال پیش سکته کرد، تصمیم ما برای سفر بزرگتر شد. بعد از بهبودی، یادآوری شد که زندگی پر از غیرقابلپیشبینیهاست و نمیدونیم چند روز یا سال دیگه داریم، پس بهتره از لحظات استفاده کنیم و کارهایی که دوست داریم انجام بدیم.
ما سفرمون رو یک سال به تعویق انداختیم تا پیتر بهتر بشه. قرار بود که با ماشین دور ایسلند بزنیم و به چشمههای آب گرم طبیعی بریم، اما فشار خون بالای پیتر با این چشمهها سازگار نبود، بنابراین تصمیم گرفتیم به جای اون، در یک تور دوچرخهسواری در هلند شرکت کنیم.
برای سلامتیتون در سفر چه تدابیری میگیرید؟
ما تلاش میکنیم سبک زندگی سالمی داشته باشیم، بیشتر گیاهخواری میکنیم، اما این توی خیلی از کشورها کار سختیه.
آیا در سفر به پزشک نیاز پیدا کردهاید؟
من در سریلانکا سرما خوردگی بدی گرفتم و به بیمارستان رفتیم، هزینه بیمارستان و داروها ۲۵ دلار بود.
در هند هم به دلیل سرگیجه ناشی از آب داخل گوش، از پزشک خواستیم که به هتل بیاد، که هزینهاش ۲۳ دلار بود.
آیا افراد همسن و سال خودتون رو در سفر ملاقات کردید؟ چطور؟
این موضوع کمی سخت بوده. بیشتر همسنهای ما در تورهای گروهی هستند و علاقهای به گسترش دایره دوستانشون ندارند. من همیشه سعی میکنم با مردم صحبت کنم.
آیا فکر میکنید سن بالا میتونه مانعی برای پیدا کردن میزبان در Couchsurfing باشه؟
نه، من فکر نمیکنم سن مشکل باشه. اگر مشخص کنید که این ملاقات برای هر دو طرف مفید و جذاب باشه، سن اهمیت زیادی پیدا نمیکنه.
یک اشتباه که مرتکب شدید و میتونستید ازش جلوگیری کنید چی بوده؟
امروز توسط تاکسیران پولمون دزدیده شد! حدود ۳ میلیون دونگ رو از کیف پول پیتر برداشت.
نصیحتی برای سفرکنندگان همسن و سال خودتون دارید؟
الان بروید! خیلیها منتظر بازنشستگی، بهبود وضعیت اقتصادی یا بزرگتر شدن بچههاشون هستن. همیشه چیزی هست که شما رو عقب نگه داره. سفر مستقل وقتی که سنتون بیشتر بشه سختتر میشه.